اگرچه مرا به تنهایی خو دادهای، اما من هنوز نام تو را میخوانم، برای ابرها وقتی نمیبارند از تو میگویم تا ببارند، تا بغضشان بشکند، تو را شعر میکنم تا آهنگ معنی بگیرد، تا داغ دلم تازه شود. اینجایی در یاد من، کنار من، وقتی حوصله سر میرود، شکستهام اما تو را در خاطر نمیشکنم...با من ماندهای گرچه با من نیستی و ترانه میخواند:شب حوصله میسوزد، وقتی که تو در خوابی ظلمت همهی دنیاست
نوشته شده توسط: هیچکس
خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
Atom
:: کل بازدیدها ::
54002
:: بازدیدهای امروز ::
6
:: بازدیدهای دیروز ::
55
:: درباره من ::
:: لینک به وبلاگ ::
:: دسته بندی یادداشت ها::
تولد .
:: آرشیو ::
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
:: لوگوی دوستان من ::
:: خبرنامه ::